از اعدام یک زن حامله تا اعدام قاتل تیمسار بازنشسته
ماف نیوز: یک زن حامله با به دنیا آوردن جنین سقط شده اش اعدام میشود. قاتل تیمسار بازنشسته هم با اعدام روبرو است.
به گزارش مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، «زینب سکانوند لکران» زندانی نوجوان که به اتهام قتل همسر خود به اعدام محکوم شده، پس از اینکه نوزاد خود را بهصورت مرده به دنیا آورد در خطر اعدام قریبالوقوع قرار دارد.
زینب سکانوند لکران فرزند محمد، متولد یک تیر ماه سال ۱۳۷۳ در ۱۱ اسفند ماه ۱۳۹۰ یعنی در سن ۱۷ سالگی به اتهام قتل همسرش بازداشت شد و در شعبه ۲ دادگاه کیفری ارومیه به اعدام محکوم شد و این حکم در نهایت در شعبه ۸ دیوان عالی کشور به تأیید رسید. وی که اسفند ماه سال ۸۸ یعنی در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده بود به گفته نزدیکانش از سوی همسر خود مورد خشونت خانگی قرار میگرفت.
وی در ادامه گفت: “همچنین بر اساس شواهد ما زینب هنگام دستگیری ۱۷ سال داشته و این حکم اعدام نقض آشکار قوانین بین المللی است که جمهوری اسلامی به آن التزام دارد. ما از جامعه جهانی میخواهیم که با اعتراض به این حکم غیر قانونی از اعدام زینب جلوگیری کنند.”
در بخشی از دادنامه زینب که به رویت سازمان حقوق بشر ایران رسیده است به اظهارات این زندانی در زمان بازداشت اشاره شده که وی از سوی شوهرش مورد ضرب و شتم و خشونت خانگی قرار گرفته و حتی اقدام به شکایت قانونی نیز کرده که مسئولان به شکایت وی ترتیب اثر ندادهاند.
همچنین فردی که نسبت به پرونده قضائی زینب اشراف دارد و نخواست نامش ذکر شود در خصوص پرونده وی گفت: “در هنگام بازداشت زینب بازسازی صحنه قتل صورت نگرفته و خونی نبودن لباسها و همچنین جهت ضربات چاقو که به مقتول وارد شده شبهات زیادی را ایجاد کرده است.”
گفتنی است، در جریان تحقیقات پلیس و بازبینی تماسهای تلفنی زینب مشخص شده که او به صورت مداوم با برادر همسرش تماس داشته و بازپرس جنایی احتمال دست داشتن این مرد در قتل را مطرح میکند و بعد از تحقیقات پلیس برادر مقتول نیز بازداشت شده اما در نهایت به دلیل نبود مدارک کافی آزاد میشود.
در بخشی از دادنامه زینب آمده است: “متهمه یک برگ لایحه از زندان ارسال کرده است و در آن به تجاوز برادر شوهرش (نام وی نزد سازمان حقوق بشر ایران محفوظ است) اشاره کرده و اینکه با وعده و وعید چندبار دیگر با وی ارتباط جنسی داشتهاست و اینکه دختر برادر شوهرش اطلاع دارد و شب حادثه برادر شوهرش مرتکب قتل شده و وی در قتل شوهرش دخالتی نداشته است.”
زینب سکانوند که دوسال اول محکومیت خود را در زندان شهر خوی سپری کرده بود پس از صدور حکم قصاص به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل شده و در این زندان باموافقت مسئولان زندان با یکی از زندانیان مرد ازدواج میکند. وی از همسر جدید خود در زندان باردار شده تا اینکه روز جمعه ۹ مهر ماه در یکی از بیمارستانهای شهر ارومیه بچه خود را مرده به دنیا میاورد.
روز دوشنبه ۱۲ مهر ماه زینب را به اجرای احکام زندان مرکزی ارومیه احضار کرده و به وی اعلام کردهاند احتمال اجرای حکمش در طی هفتههای آینده وجود دارد.
در خبری دیگر سارقی که متهم است برای دزدیدن یک خودروی ٢٠۶، تیمسار بازنشسته را هدف شلیک گلوله قرار داده، درحالی که بعد از گذشت ٧سال از دادگاه درخواست تعیینتکلیف کرده بود، به زودی اعدام میشود. این مرد که حکم اعدامش به خاطر عدم پیگیری خانواده اولیای دم اجرا نشده بود، صبح دیروز با حضور وکیل اولیای دم و درخواست قصاص، بار دیگر به اجرای حکم اعدام نزدیک شد.
شهروند نوشته است: ماجرای این پرونده به خرداد سال ٨٨ برمیگردد. روز دوم خردادماه سال ٨٨ بود که مرد میانسالی درحالی که سوار بر خودروی ٢٠۶ خود بود، هدف حمله یک سارق حرفهای قرار گرفت. پسرجوانی به نام بهنام، با یک اسلحه سد راه این مرد میانسال در پل مدیریت شد و او را تهدید کرد که اگر خودرواش را دراختیارش قرار ندهد، دست به جنایت میزند. قربانی اما، مقاومت کرد و این مقاومت به قیمت جانش تمام شد، چراکه بهنام تهدیدش را عملی کرد و با شلیک یک گلوله به شکم مقتول، او را کشت و خودروی ٢٠۶ را سرقت کرد. این خودروی سرقتی تنها چند دقیقه بیشتر سارق جوان را همراهی نکرد، چراکه بهنام پس از فرار با خودروی سرقتی با درختهای کنار بزرگراه تصادف کرد و مجبور شد که خودرو را کنار خیابان رها کند. درست فردای همان روز بود که وقتی بهنام قصد سرقت از یک زن جوان درخیابان علامه را داشت، به محاصره مردم درآمد و پس از شلیک گلوله به پای طعمهاش، ازسوی مردم دستگیر شد. او بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و در تحقیقات به قتل راننده خودروی ٢٠۶ و مجروح کردن یک زن جوان که پزشک متخصص اطفال بود، اعتراف کرد. وی به مأموران گفت: «یک خواهر بیوه دارم که از لحاظ مالی مشکلات زیادی دارد. برای همین میخواستم سرقت کنم تا بتوانم هزینههای زندگی او را تأمین کنم و درواقع به او کمک مالی بدهم، اما باور کنید قصد کشتن کسی را نداشتم. من خودم شغل و درآمد داشتم. در یک کشتارگاه کار میکردم و درآمدم بد نبود، اما صاحبکارم مرا اخراج کرد. هیچ دلیل قانعکنندهای هم برای این کارش نداشت. از آن به بعد بیپول شدم و روحیهام خراب شد. برای همین یک اسلحه خریدم. میخواستم با تهدید اسلحه زورگیری کنم و کمی پول به دست بیاورم. روزحادثه در یکی از خیابانهای کنار پل مدیریت بودم که یک خودروی ٢٠۶ را دیدم. موقعیت خوبی بود برای سرقت؛ به همین دلیل جلوی راننده را گرفتم تا خودرواش را بدزدم، اما او مقاومت کرد و من هم مجبور شدم شلیک کنم. بعد از اینکه شلیک کردم، او را کنار خیابان کشاندم تا خودرویی از رویش رد نشود. بعد از آن هم خودرو را دزدیدم و فرار کردم، اما درهمان دقایق اولیه فرار احساس کردم کسی مرا تعقیب میکند. برای همین اسلحه را نشان راننده دادم تا دست از تعقیبم بردارد. درواقع او را تهدید کردم، اما ناگهان کنترلم را از دست دادم و با درختها تصادف کردم. برای همین از خودرو پیاده شدم و فرار کردم. فردای همان روز ازخانه بیرون آمدم تا شاید بتوانم دست به سرقت دیگری بزنم. درخیابان علامه بودم که زن جوانی را سوار بر یک خودروی مدل بالا دیدم. جلو رفتم و از او خواستم که خودرواش را به من بدهد. اما او هم مقاومت کرد و فریاد زنان از مردم کمک خواست. میخواست با قفل فرمان مرا بزند. برای همین یک تیر به پای او شلیک کردم. میخواستم با خودرواش فرار کنم اما متوجه شدم که سوییچ آن کد دارد. هرچه سعی کردم نتوانستم خودرو را روشن کنم. همان لحظه بود که مردم ریختند سرم و مرا از خودرو پیاده کردند. هرچه سعی کردم نتوانستم فرار کنم. برای همین دستگیر شدم.»
با اعترافات این پسرجوان، وی صحنه جنایت را بازسازی کرد و پروندهاش برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این پسر در شعبه ٧۴ سابق دادگاه کیفری استان تهران در مقابل هیأت قضائی ایستاد و از خودش دفاع کرد. هیأت قضائی نیز به درخواست اولیای دم، او را به قصاص، ١۵سال زندان، ١۵۴ ضربه شلاق و پرداخت دیه به زن جوان محکوم کردند. این حکم به تأیید قضات شعبه ١۶ دیوانعالی کشور رسید و به مرحله اجرا درآمد، اما درست هنگام اجرای حکم، اولیای دم به دادسرا نیامدند و با عدم حضور خود، اجرای این حکم را تعویق انداختند، تا اینکه بعد از گذشت ٧سال از وقوع جنایت، درحالی که بهنام بلاتکلیف مانده بود، با نوشتن نامهای و با توجه به تصویب قانون جدید از دادگاه خواست تا تکلیفش بعد از ٧سال روشن شود. بنابراین قرار شد قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران صبح دیروز جلسه رسیدگی به درخواست این مرد ۴۴ساله را برگزار کنند. قاتل قرار بود که طبق ماده ۴٢٩ قانون مجازات اسلامی جدید محاکمه شود اما در این میان وکیل اولیای دم در دادگاه حاضر شد و تکلیف این پرونده را روشن کرد. وی به هیأت قضائی گفت: «اولیای دم این پرونده درخارج ازکشور اقامت دارند و نمیدانستند که باید این پرونده را پیگیری کنند. درجریان روند رسیدگی هم نبودند. برای همین نتوانستند هنگام اجرای حکم در دادسرا حاضر شوند، اما حالا به محض اطلاع از این موضوع، اعلام کردهاند که برای اجرای حکم اعدام حاضر هستند. آنها همچنان درخواست قصاص دارند.»
بنابراین با روشنشدن این موضوع قضات دادگاه نیز پرونده را برای اجرای حکم قصاص به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی برگرداندند و قرار است این حکم به زودی اجرا شود. بنابراین قاتل بار دیگر در یکقدمی چوبه دار قرار گرفت.