تایید حکم اعدام یک تن و محاکمه ی دوباره ی یک کودک محکوم به اعدام
ماف نیوز: یک زندانی متهم به قتل که پس از هفت سال با نامه ای به دادستان درخواست کرده بود تکلیفش مشخص شود، با عدم رضایت اولیای دم، حکم اعدام باردیگر مورد تایید قرار گرفت و به اجرای احکام فرستاده شد. یک کودک محکوم به اعدام هم بار دیگر محاکمه شد.
به گزارش مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان به نقل از رکنا، در سال ۸۸ برای این زندانی از سوی دادسرای جنایی تهران به اتهام «قتل عمد و سرقت مسلحانه» قرار صادرشد. در ادامه پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و متهم به قصاص محکوم شد.
هفت سال پس از این ماجرا و درحالی که اولیای دم هیچ اقدامی برای بخشش یا قصاص متهم به قتل انجام ندادند، او در نامهای به دادستان درخواست کرد وضعیتش مشخص شود. با بررسی این درخواست و ارسال پرونده به دادگاه، قضات به اولیای دم شش ماه فرصت دادند تا درخواست خود را اعلام کنند، اما آنها این بار هم اقدامی نکردند.
پرونده در دادگاه در حال بررسی بود تا این که وکیلی با مراجعه به دادگاه با ارائه وکالتنامهای اعلام کرد من وکیل اولیای دم هستم. آنها در خارج از کشور هستند و درخواست دارند حکم قصاص اجرا شود. با درخواست وکیل اولیای دم، پرونده برای اجرای حکم به دادسرای جنایی بازگردانده شد.
در خبری دیگر، کودک مجرم متهم به قتل مادر دختر مورد علاقه اش و محکوم به قصاص، پس از ۹ سال زندان، روز گذشته بار دیگر محاکمه شد.
«جوان» در این باره نوشت: نوجوان ۱۷ ساله در اسفند ۸۶ سه روز بعد از حادثه خودش را تسلیم پلیس کرد. او در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: “وقتی دختر مورد علاقهام گفت که مادرش میخواهد از من تحقیق کند، قبول کردم و به خانهشان رفتم. وقتی با او حرف زدم متوجه شدم که دارد بهانه میآورد به خاطر همین عصبانی شدم و ناخواسته او را خفه کردم”.
با کامل شدن بررسیها پسر نوجوان به اتهام قتل عمد مجرم شناخته شد و سینا بعد از محاکمه در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه بعد از تأیید در دیوان عالی کشور در مرحله اجرا قرار گرفت. تلاش واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی برای نجات پسر نوجوان از مجازات قصاص به جریان افتاد تا اینکه با تصویب ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی «در جرائم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از ۱۸ سال ماهیت جرم انجامشده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهای پیشبینیشده محکوم میشود.» رأی دادگاه در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و سینا دیروز مقابل قاضی قربانزاده پای میز محاکمه ایستاد.
او در شرح ماجرا گفت: “مدتی قبل از حادثه با مریم آشنا شدم و قرار بود تا با هم ازدواج کنیم. خانواده مریم از ارتباط ما باخبر بودند و گاهی به خانهشان میرفتم. روز حادثه با تماس مادر مریم به خانهشان رفتم. گفته بود که میخواهد درباره شرایط ازدواج حرف بزند. سر این موضوع با هم حرف زدیم، اما عصبانی شد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و کراوات خودم را به دور گردنش انداختم و فشار دادم تا اینکه بیحال شد و روی زمین افتاد. بعد هم با حالتی پریشان خانه را ترک کردم”.
متهم در ادامه گفت: “فکر نمیکردم با فشاری که به گلویش وارد شد، مرده باشد تا اینکه سه روز بعد از حادثه متوجه فوت او شدم. با عمهام خیلی صمیمی بودم. موضوع را به او گفتم و او مرا راهنمایی کرد که وکیل بگیر و خودت را معرفی کن. در ادامه جلسه، رئیس شعبه از شوهر مقتول سؤالاتی کرد”.